[vc_row][vc_column][vc_column_text css_animation=”fadeInDown”]
فرض کن پشت یک در ایستاده ایو قرار است وارد یک تالار تنگ و تاریک شوی؛ جایی که حتی یک شعاع نور هم پیدا نمیکنی که با آن درونش را ببینی؛ خب, چکار میکنی تا در این تالار پایت را روی بدن یک مار خطرناک نگذاری یا به داخل یک حفره عمیق سقوط نکنی ؟
[/vc_column_text][vc_column_text css_animation=”fadeIn”]
خب مسلما به دنبال راهی هستی تا یک روشنایی داخل آن غار پیدا کنی و بتوانی محیط اطرافت را خوب ببینی؛ روزگاری ورود به دنیای گاز ها هم مثل ورود به همین تالار تاریک بود . فرض کن حدود 300 سال پیش زندگی می کردی و می خواستی درباره هوایی که در اطرافت در جریان است صحبت کنی, چیزی که نه می توانی آن را ببینی (هوا که بی رنگ است) نه می توانی خواص آن را اندازه گیری کنی (300 سال پیش با کدوم ابزار اندازه گیری؟) و نه می توانی وجود آن را منکر شوی .
پس چکار باید کرد ؟ برگردیم به تالار, وقتی جلوی درب تالار ایستاده ای اگر در را باز کنی مقدار کمی نور به داخل تالار وارد خواهد شد و تو میتوانی حداقل تا دو متر مقابل در را ببینی و بعد آن به تریج تاریک و تاریک تر است تا آنجا که بعد از 4 یا 5 متر دیگر چیزی نمیبینی؛ پس باید دنبال مشعلی یا چیزی شبیه این بگردی تا بتوانی چند متر چند متر این غار را قدم به قدم جلو بروی و اکتشاف کنی؛ به تدریج درک تو از این غار زیاد و زیاد تر می شود تا آنجا که می توانی یک تصور حداقلی درباره آن داشته باشی؛ حالا با این تصویر حداقلی درباره بقیه اش پیش بینی می کنی و بعد بر اساس آن پیش بینی جلو میروی تا حقیقت بیشتر برایت روشن شود .
برای مثال یک جعبه میبینی و پیش بینی میکنی درون آن یک گنج باشد اما بر اساس آنچه در داستان ها خوانده ای احتمال می دهی که یک مار بزرگ جایی نزدیک جعبه پنهان شده و از آن مراقبت می کند؛ پس به دنبال مار میگردی و … سرت را درد نیاورم؛ دانشمندان هم همین کار را کردند .
آن ها ابتدا درباره هوایی که اطرافشان وجود داشت دست به سوال پرسیدن زدند و درباره خواص آن اطلاعات جمع آوری کردند؛ سه دانشمند قوانین اولیه ای درباره هوایی که اطرافشان جریان داشت پیدا کردند و این شد همان باز کردن درب غار تاریکی که درونش قوانین گاز ها داخل جعبه ای از جنس ریاضیات پنهان شده بود . اگر آن جعبه باز می شد, می توانستیم از گاز ها به نفع خودمان استفاده کنیم و مثلا بالون بسازیم تا به گردش در آسمان بپردازیم؛ صبر کن تا توضیح دهم . . .
اولین جرقه, رابطه بین حجم و فشار گاز ها : دالتون متوجه شد که اگر حجم مشخصی گاز را بردارد و به آن فشار وارد کند, حجمش کم می شود . درست مثل اینکه یک بادکنک را برداری و به آن را فشار بدهی؛ بادکنک کوچک می شود . او گفت که فشار گاز با حجم آن رابطعه معکوس دارد یعنی به ازای فشار بیشتر حجم کمتری خواهیم داشت .(البته به ازای یک میزان اولیه مشخص از گاز)
دومین جرقه را آمونتون زد؛ او گفت : فشار گاز ها با دمای آن گاز رابطه مستقیم دارد؛ یعنی اگر یک حجم مشخص گاز داشته باشیم و دمای آن را بالا ببریم, حجم آن زیاد خواهد شد؛ با یک بادکنک امتحان کنید .
اول آن را باد کرده و در یخچال بگذارید تا سرد شود و حجم آن را ببینید؛ بعد آن را در آفتاب گذارید و بعد از 10 دقیقه دوباره به آن نگاه کنید .
سومین جرقه توسط شارل زده شد؛ او گفت : علاوه بر رابطه بین دما و حجم یک رابطه هم فشار و حجم وجود دارد؛ یه این صورت که به ازای افزایش دما, فشار هم زیاد خواهد شد .
در نهایت آووگادرو شعله آن مشعل را روشن کرد و گفت : حاصل ضرب فشار در حجم, مساوی است با ضرب یک عدد صحیح به نام ثابت عمومی گاز ها در تعداد مول گاز (مقدار گاز) در دمای آن گاز .
Pv=nRT
این شد همان مشعل کم نوری که با آن میتوانیم درون این غار را ببینیم و به اکتشاف در دنیای گاز ها بپردازیم .
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text css_animation=”flipInX”]
در پایان باید بگویم که این یک قانون اولیه است و یک حالت کلی را نشان می دهد؛ اما گاز ها واقعا به این شکل رفتار نمی کنند و این صرفا یک نقطه شروع است برای ورود به دنیای گاز ها . . .
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column width=”1/3″][/vc_column][vc_column width=”1/3″][tlg_button title=”از ما حمایت کنید .” btn_link=”url:https%3A%2F%2Fidpay.ir%2Fshimidoon|||” btn_size=”btn-block” layout=”btn btn-filled btn-light btn-rounded” hover=”hvr-pop” icon=”ti-money” button_icon_hover=”yes” css_animation=”fadeIn” customize_button=”yes” btn_custom_layout=”btn btn-rounded” btn_color=”#ffffff” btn_bg_gradient=”#870501″ btn_bg_gradient_hover=”#eded00″ btn_bg_hover=”#d80700″ btn_border_hover=”#43c100″ btn_bg=”#1e0000″][/vc_column][vc_column width=”1/3″][/vc_column][/vc_row]